کشور موجود اسرائیل تقریبا ۷۰ساله است بیش از هزار سال قبل در همین سرزمین یهودی ها مسکون بودند و از سرزمین شان رانده شدند ، بعد از پایان جنگ دوم جهانی بنا به ابتکار و حمایت انگلیسها ، اسرائیل با مرکزیت اورشلیم بنیاد گزاری شد و یهودها از کشورهای مختلف به کشور جدید نقل مکان نموده و مسکون گردیدند ، از دو صدهزار شروع واکنون دارای کمیت چهار ملیونی اند ، در ابتدا تعداد معدودی با زبان عبری صحبت مینمودند ولی امروز زبان رسمی کشورعبری است که به همت دولت شان احیا گردید .پهلین بلوچستان ما که از کلانچی (کراچی موجود) تا گمباران (بندر عباس ) ساحل داشته و اکنون سرزمین بلوچستان با جماعت پنجاه ملیون ولی منقسم در اشغال ایران و پاکستان است ، انگلیسها موفق شدند که بلوچستان را تقسیم نمایند اما هرگز نمی توانند که ژن بلوچ وغرور ملی بلوچ را خدشه دار سازند ، امروز هر بلوچی که در هر گوشه و کنار دنیا است با امکانات دست داشته ، در آزاد سازی بلوچستان خود را شریک میداند و احساس عمیق مسولیت مینماید .
بلوچ مکه معظمه را بحیث دومین قبله عالم اسلام پذیرفته واز اعماق قلب به آن باورمند است و این حق اوست که با غرور اذعان بدارد : برای من بلوچ ، بلوچستانم قبل از ظهور اسلام مکه یا مکا بوده است زمانی مکران ، مکه ، مکا ….به سرزمین اجدادی ام اطلاق میشد ، بگ‌ذار همه بدانند که بلوچستان برایم خیلی مقدس است ، برخلاف ادعای دوستی که خود را ایرانی میداند باید بگویم که اجدادم دیروز به خاطر همین سرزمین جان دادند و نگذاشتند که پای کثیف دشمن سر زمینم را آلوده سازد ، نمونه های آن حمل جیئند ، میر مهراب خان ، دادشه ، بخشوک ، زرکزی ، اکبر بگتی ، بالاچ مری ، مالک ریگی ، …..سروجان خویش را وقف کردند ، همین دیروز برادر بلوچم نوشت که من ایرانی ام ، نه ! دوست عزیز ، تو ایرانی نیستی بلکه این ایرانیها بودند که دیروز با کشتار جمعی درزمان حاکمیت انوشیروان ظالم نسل بلوچ را خواستند منقرض نمایند ، در زمان شاه هم درین راستا فعال شدند ، آخوند ها که از پس گردن مارا حلال می نمایند مبارزه در برابر گردن کلفتان ایرانی و پاکستانی وظیفه هر بلوچ است ، بلوچ نه ایرانی است و نه پاکستانی ، نباید بلوچ زیر لحاف بمیرد بلکه سنگر جای اوست و تا دشمن را از بلوچستان سربلند بیرون نکرده است کوه های بلوچستان را باید گز وپل کند خداوند میفرماید تو حرکت کن تا من برکت دهم. من بالاخره انسانم ، مرا بیرحمانه میکشند ، منزلم را به آتش می کشانند ، در مقابل اطفال ، مادر و پدرش را به رگبار میبندند ، بازهم میشود که من خموش باشم ، باید من از دردم ، از مصیبت که برمن دشمنانم روا میدارند فغان کنم تا صدای ضجه ام را دگران بشنوند و از تقلایم برای آزادی حمایت کنند و دشمنانم را وادار سازند که دست از سرم بردارند .
دقت بفرماید ، همین روزهای اخیر پارلمان سکاتلند تصویب کرد ، برای نیل به استقلال همه پرسی را برگزار مینماید و برین تصمیم صدر اعظم بریتانیا هم صحه گذاشت ، اما همین انگلیس برایم اجازه نمیدهد که بر مبنای همه پرسی تعین سرنوشت گردم و همیش در کنار پاکستان و ایران قرار میگیرد ، دلیلش روشن است چون همین آقا فرنگی وتنم را با ترسیم خطوط ، خلاف اراده ام به این و آن بخشید و اکنون هم همینها اند که به داد پاکستان میرسند و روی کشتار و جنایات پاکستان سر پوش میگزارند و از برگزاری یک رفرندم تحت نظر سازمان ملل متحد حمایت نمی کنند ، مقوله معروف یک بام و دوهوا درینجا صدق میکند ، برای سکاتلندی ها حق داده میشود که رفرندم انجام دهد ولی بلوچستان از استفاده چنین حق محروم است
